هوا,
بس ناجوانمردانه گرم است.
||
/\


…..
میدانی
فقط کافی است آرزو کنی
آنگاه آن آرزو را برای خودت پایین بیاوری و خواستن را اراده نمایی
سپس آن خواستن را برای خودت تبدیل به یک هدف نمایی
و بعد برای نیل به آن هدف برنامه بریزی و
تلاش خود را آغاز کنی
.
درست در همان لحظه اوج
آنچنان کوه مشکلات جلویت ریزش می کند
که یاد میگیری دیگر نخواهی.
درواقع اضافه بر لیاقتت نخواهی!
…..
اگر آن برگه کذایی امضاء می شد
مشکلاتم که فرقی نمی کرد
اما لااقل تحملش برایم آسانتر میشد.
…..
ظهر گرما /وسط خیابان یک دفعه جلوی چشمم ظاهر شد
گفت آژانس را تعطیل کردم/ چون اماکن مرتب گیر میداد
گفت زیر آبمان را بدجوری زدند/در اوج موفقیت متوقفم کردند
گفت اما دست از تلاش بر نمی دارم از جای دیگر شروع میکنم
چون هنوز بقیه برنامه هایم مانده ,به این بادها نمی لرزم
اما من
هیچ نگفتم/نگفتم که قید همه چیز را زده ام.
نگفتم که ادامه نمیدهم, که لرزیدم.بعدهم چگونه راکد شدم.
…..
پیدایش کردم عامل اصلی افسردگی شدید هفته پیشم را/
خداحافظ گاری کوپر رومن گاری.
این را بعد از آنکه اثر خواندنش را در یک دوست دیدم متوجه شدم.
می دانی رومن گاری همه آنچه که من سعی بر فراموشی اش داشتم
را خط به خط جلوی چشمانم آورد و یک هفته ام را کامل فنا نمود.
…..
تحریم کرده ام روز تولدم را
به علت نقش برآب شدن آروزهایم در سال پیش
گویی من نبودم که متولد شده ام.
…..
Any question?
…..
هنوز هم ساده اعتماد میکنم
هنوز هم راحت باور میکنم
هنوز هم خام میشوم
بعد از این همه سال
هنوز هم آدم نشده ام.
…..
Pardon?