باید مشخص کنم.
||
/\


باید تکلیف خیلی چیزها رو مشخص کنم:خودم ,خواسته هام,آرمانهام,آیندم,ادامه تحصیلم,شرکت,بقیه../
هی جَکی/خسته شدم از بس تکلیف مشخص کردم . کاش تکلیف حالا دیگه
میومد من رو مشخص میکرد.
.
خاله جان50ِ ساله شده یکی از شاگردهام تو کلاس آی سی دی ال
سختیش اینه که باید مواظب باشم جلوی بقیه صداش نکنم خاله جان.
هی جَکی /به نظر تو هیجان داره؟برای من اما اصلا نداره.
.
همش تقصیر این سیستر شد!
داشتیم مسابقه کرال پشت میدادیم کی زودتر میرسه اون ور آب ,
طول استخر تموم شده بود /یک دفعه سیستر داد زد زود باش هنوز مونده
سریعتر!منم جو گیر, گول خوردم /سرم محکم خورد به لبه استخر, دستم زخم
شد,جمعه ام خراب شد.باغ مادربزرگ کوفتم شد.
هی جَکی/ نمیدونی که چه دردی میکنه!
.
تازه تمومش کردم/میلان کوندار, بر بار هستی,سه هفته طول کشید با فیلمش.
یاسمن بهم دادش.خیلی جالبه/ یاسمن رو میگم.
هی جَکی/نمی دونی که چه تاثیری روم گذاشته /کتاب رو منظورمه.
.
این روزهاهمه آدمهای زندگیم رو با چند تا فیلم خوب/کتاب خوب/
یا شاید هم موسیقی خوب عوض میکنم.
هی جَکی/ اون آدم فروش رو که گوش دادی؟
.
اگر قرار باشه درست بشه بدون اینکه خودت بفهمی ,خود به خود جور میشه
اگر هم نه !خودت رو به آب و آتیش هم بزنی نمی شود که نمی شود!
راستی جَکی/گاد من رو ندیدی؟
.
روزها روزهای بد و شبها شبهای سختیه
هی جَکی/ با تو ام!حواست با منه؟؟