يك هفته دل انگيز پاييزي با تمام شدن يك رمضان سخت ،آغاز ميشود
با انجام بيست درصد از يك پروژه جديد بهتر ميشود و با تحويل نهايي يك پروژه چهار ماهه
به نقطه عطف خود ميرسد.
يك هفته دل انگيز پاييزي با هَندل كردن يك تور پر انرژي ايتاليايي همچنان
دل انگيزي خود را حفظ ميكند و
با شنيدن خبر احتمال ذكر شدن نامش(ش ضمير مفرد مونث غايب از مُتِوَلبِگ)
در كتاب لوني پِلَنِت به جاي يك ليدر ديگر به عالي ترين و حساس ترين نقطه خود رسيده و با حضور سبز پستچي و دريافت يك عدد نامه و كارت پستال محبت آميز رنگ و روي ديگري به خود ميگيرد.
صبح پنج شنبه يك هفته دل انگيز پاييزي با ديدن يك عدد لعياي دوست داشتني بعد از مدتهاي مديد و ايفاي يك وظيفه جديد به لحظات پاياني خود نزديك ميشود.
عصر پنج شنبه يك هفته نايس پاييزي به آرامش ، سكوت ؛ موزيك دلنشين وتجديد انرژي
سپري ميشود و شب آن با يك مهماني ساده و صميمي ميگذرد
جمعه يك هفته دل انگيز پاييزي بايد با تمام كردن پروژه يك دانشجوي فلك زده
به پايان برسد و گرنه هر چه در اين هفته بافته ايم /
پنبه ميشود!
پ-ن: مُتِوَلبِگ كسي كه وبلاگ مينوسيد!