تهديد: بنده از همين مکان از همين تريبون به استاد فرانسه ام اخطار ميکنم که اگر تا اخر اين هفته جواب ايميل من را ندهد و يا تلفنش را درست…

سالها دل طلب جام می از ما ميکرد انچه خود داشت ز بيگانه تمنا ميکرد…

خيلي زور زدم با كلمه هاي «بي مصرف» «به درد نخور» «بي خير» «دوست» «به دَرَك» يك جمله دو خطي بسازم اما آخرش كم اوردم!

ميگه اگر تولدت بود همين پرينتر رو كادو ميدادم بهت! من ميخوام يكبار ديگه از اول مهر دنيا بيام خــــــــدا:((

دقايقي پيش از اتاق فرمان به ما اطلاع دادند كه ما دچار يك دختر دايي چشم سبز جديد شده ايم! نمي داني مهسيما دنيا چقدر زيباست! خيلي حيف ميشد نمي…

آقـــــــــــــاَ منَم بازي! منم پَس پريروز «امروز»بوده بودم!

روزي روزگاري تابستان 82 دست بر قضا يك روز يكي زنگ زد كه بيا براي كلاسهاي راهنماي توريست ثبت نام كنيم دست بر قضا در امتحان وروديش قبول شديم و…

آه !دلبرم چگونه ميتوانم شادماني عميقم را به تصوير بكشم از آن روي كه از ديدن ريختت براي مدت زماني هر چند كوتاه محروم خواهم بود!

گر نباشد حامی هم چون ما تُرا حالِ ما افسانه می باشد تو را/