داخل پرانتز: (هر كي با خواندن مطالب 7 آگوست من فكر كرده اون رو درمورد يك شخص نوشتم،به خودش مربوطه، بره مشكلش رو با خودش حل كنه! من توضيحي ندارم…

علي كوچيكه، علي بونه گير! نكنه تو جات وول بخوري، حرفهاي ننه قمر خانوم، يادت بره، گول بخوري!

روزي كه صبح اول صبحش، با چاق سلامتي پدر با پستچي وقت نشناس و از خدا بي خبرِ قبضِ تلفن در دست، شروع بشه، انتظار زيادي از پايانش نميشه داشت!

كوچكتر كه بودم، ياد گرفته بودم از همه تشكر كنم. بعد ها آموختم هركس كه به من كمك ميكند، بيشتر از همه به خودش كمك ميكند، و از خود متشكر…

روباه گفت: -انسانها اين حقيقت را فراموش کرده اند اما تو نبايد فراموشش کنی. تو تا زنده ای نسبت به چيزی که اهلی کرده ای مسئولی. تو مسئول گُلِتی... شهريار…

ديروز از صبح نشستم جزوه اماكن باستاني رو خوندم،اونقدر اسمهاي عجيب غريب داشت كه تا 4 بعد ازظهر كه رفتـم امتحان بدهم مخم سوت كشيده بود.قبل از امتحان يك آدم…

نه كه بگم بد بودهــا،نـه!از سرم هم زيادي بود. اما فكر ميكردم خيلي بهتر از اينها بايد باشه، شايدم هست، نمي دونم.