من ديروز به احترام ماه پيشوني،هيچي ننوشتم و البته نميتونستم هم بنويسم!ابه كلي شوكه شده بودم،وقتي وبلاگشوميخوندم واقعا نميتونستم گريه نكنم!نميدونم چرا ولي يك جورايي فكر ميكردم اونايي كه وبلاگ…

مسافرت رفتين،آب و هوا عوض كردين،آفرين!خوش به حالتون!كلي بهتون خوش گذشته و كلي حال كردين،باريك الله!!انشا ا.. هميشه خوش باشن!اما تو رو خدا وقتي برگشتين يك تكه سوغاتي بر ندارين…

پاي درد دل هر كس كه ميشيني يا هر وبلاگي رو كه ميخوني،مي بيني همه از اينكه ساده اند و هميشه با صداقت بودند گله دارند و از قرار معلوم…

امروز رفته بودم يك مراسمي كه مال بچه هاي صدا و سيما بود.به خاطر ديدن بازي يكي از دوستام.تا برنامه تئاتر اين دوست ما شروع بشه يك آقاي دكتر روانشناسي…

من نميدونم چرا اكثر آدما وقتي ازشون تعريف ميكني به جاي اينكه پيشرفت كنند ،جو ميگيرتشون و يك جورايي احساس خوشتيپي شديد بهشون دست ميده و تازه كلي هم پسرفت…

(امروز داشتم به اين فكر ميكردم كه همه اونايي كه آدماي خوبين(حداقل در ظاهر خوب يك جورايي شرايط جامعه و محيط خانواده و..روشون اثر گذاشته و اينجوري شدند،از كجا معلوم…

فردا بايد برم انتخاب واحد .البته اين انتخاب واحدم با سالهاي قبل دو تا فرق داره يكي اينكه آخرين انتخاب واحد ماه مهر من هست واگر خدا بخواد امسال سال…

از وبلاگ كروكديل: سلام خانم كوچولو! اسمت چيه؟ " فرخاخوژه " به به چه اسم قشنگي؟!!چند سالته؟ "نمدونم! مامان ماژوبيزه بهم نگفته" بابات كجاست؟ "بابا كلاژاپوچا رفته مسافرت...ولي عمو نچالوژيگي…

ابرو ميندازي بالا بالا ميدونم سرت شلوغه والا

ديدين بعضي پدر مادر ها چقدر بچه هاشون رو تحويل ميگيرن. خدا يك ذره شانس بده !امروز يك خانمي يك جوري داشت از دخترش تعريف ميكرد كه آدم فكر ميكرد…