من ديروز به احترام ماه پيشوني،هيچي ننوشتم و البته نميتونستم هم بنويسم!ابه كلي شوكه شده بودم،وقتي وبلاگشوميخوندم واقعا نميتونستم گريه نكنم!نميدونم چرا ولي يك جورايي فكر ميكردم اونايي كه وبلاگ…
مسافرت رفتين،آب و هوا عوض كردين،آفرين!خوش به حالتون!كلي بهتون خوش گذشته و كلي حال كردين،باريك الله!!انشا ا.. هميشه خوش باشن!اما تو رو خدا وقتي برگشتين يك تكه سوغاتي بر ندارين…
من نميدونم چرا اكثر آدما وقتي ازشون تعريف ميكني به جاي اينكه پيشرفت كنند ،جو ميگيرتشون و يك جورايي احساس خوشتيپي شديد بهشون دست ميده و تازه كلي هم پسرفت…
(امروز داشتم به اين فكر ميكردم كه همه اونايي كه آدماي خوبين(حداقل در ظاهر خوب يك جورايي شرايط جامعه و محيط خانواده و..روشون اثر گذاشته و اينجوري شدند،از كجا معلوم…
از وبلاگ كروكديل: سلام خانم كوچولو! اسمت چيه؟ " فرخاخوژه " به به چه اسم قشنگي؟!!چند سالته؟ "نمدونم! مامان ماژوبيزه بهم نگفته" بابات كجاست؟ "بابا كلاژاپوچا رفته مسافرت...ولي عمو نچالوژيگي…