من نميدونم چرا با اينكه هميشه سعي كردم حداقل به خاطر

وجدان خودمم كه شده آدم صادقي باشم و تو دوستيهام وفادار

اما كم آدمايي را ديدم كه جواب خوبي را با خوبي و صداقت بدهند

.آدما تا وقتي كار دارند،تا وقتي وقتي غمگين هستند و

دلشون گرفته يادت ميكنند اماهمين كه مشكلشون حل شد انگار

نه انگار كه دوستي به نام‹‹ مريم›› هم داشته اند

.البته من تقريبا ديگه به اين موضوع عادت كردم و برام عادي شده.

اما خوب اون چند تا دونه از دوستام رو كه اينجوري نيستند را

يك دنيا دوستشون دارم و با همه وجودم براشون آرزوي موفقيت ميكنم

.يكيشون مارياي عزيزمه كه با همه دنيام عوضش نميكنم.